نفحات إسلامية
2019-01-25
1381 بازدید
يا خيــر من لبس النبـوه |
|
من جميع الانبياء |
ای بهترین کسی که لباس نبوت را بر تن کردی و پیامبری را از همه پیامبران به ارث بردی؛
وجدى على سبطيك وجد |
|
ليس يؤذن بانقضـاء |
مهر و محبت من برای دو سبط تو مهر و محبتی پایان ناپذیر است.
هـــذا قتـيـــل الاشـقـــياء |
|
و ذا قتيــل الادعيـاء |
این یکی کشته اشقیا و جنایتکاران شد و آن یکی کشته ناپاکزادگان گردید.
يوم الحسين هرقت دمـع |
|
الارض بل دمع السماء |
در روز عاشورا نه اهل زمین بلکه آسمان نیز بر حسین گریست.
يوم الحسيـن تركت باب |
|
العز مـهجور الفناء |
در روز عاشورا درهای عزّت و بزرگی متروک و مهجور گشت.
يــا كـــربلاء خلــقت من |
|
كـرب علی و من بلاء |
اى كربلا، به گمانم تو از رنج و درد سرشته شده اى.
كم فيـك من وجه تشـــرب |
|
ماؤه مــاء البـهاء |
چه بسیارند کسانی که به خاطر تو آبرو یافتند و از تو وجاهت کسب کردند.
نفسى فداء المصطلى نار |
|
الــوغى أيّ اصـطلاء |
جانم فدای آنکه در آتش جنگ سوخت، چه سوختنی.
حيث الا سنة فى الجوا |
|
شن كلكواكب فى السماء |
آنجا كه نيزه ها در جوشنها، همچون ستارگان در آسمان بودند.
فاختار درع الصبر حيث |
|
الصبر من لبس السناء |
او زره شکیبایی را برگزید زیرا صبر و شکیبایی پوشش بزرگی و عظمت است.
و ابى اباء الاُسدان |
|
الاُســـد صادقة الا باء |
او همچون شیران از پذیرش ظلم و ستم سر باز زد، بی شک شیران در روی گرداندن از ذلت و خواری پایدارند.
و قضى كريما اذ قضى |
|
ظمـــآن فى نفر ظـماء |
او با عزت و کرامت در میان تشنگان لب تشنه جان داد.
منعوه طعم الماء لا |
|
وجـــدوا لماء طعم ماء |
او را از نوشیدن آب بازداشتند، امید است بعد از او طعم و مزه آب را نچشند و آب گوارا ننوشند.
من ذا لمعـــقور الجـــواد |
|
ممال اعواد الخــباء |
کیست که اسب زخمی و خیمه های در حال فرو ریختن را دریابد؟
من للطـــريح الشـلوعر |
|
يانا مخــــلى بالــعراء |
چه کسی آن کشته غلتیده در خاک عریان رها شده در بیابان را یاری می کند؟
من للمـــحنط بــالتــراب |
|
و للمغــسل بالدماء |
چه کسی آن کشته با خاک حنوط بسته و با خون غسل داده شده را یاری می کند؟
من لابن فاطمة المـغيب |
|
عن عيون الاولياء |
چه کسی به پسرعزیز فاطمه (سلام الله علیها) که از چشم یارانش پنهان شده است؛ یاری می رساند؟
ابوالقاسم صنوبری
الغدیر، جلد 3، صفحه ۵۰۷